
در جامعه اسلامی همه باهم برادرند.1490 حساسیت بیش از حد به حریمهای نیمهخصوصی در محافل عمومی با آموزههای اسلامی سازگار نیست. سوره عبس بارزترین نمونه آن است. آیات نخستین این سوره در تقبیح رفتار مردی است که از حضور فردی نابینا چهره درهم کشید و خودش را جمع و جور کرد.1491 یا کلینی در اصول کافی روایت کرده است که در مجلس هنگامی که فرد فقیر در کنارش مردی ثروتمند نشست خود را جمع کرد و پیامبر اکرم(ص) به این حرکت او واکنش نشان داده و او را سرزنش میکند.1492 همانطور که در آموزههای اسلامی به نظم1493 و وقتشناسی،1494 وفای به عهد1495 تاکید فراوان شده است؛ فشرده و صمیمی نشستن در صفهای نماز جماعت یک سنت شرعی است1496 و پشت به افراد نشتن، دراز کردن پا در حضور قرآن، بلند صحبت کردن در حضور یک شخصیت محترم و با منزلت بالا1497 و مانند آن از حساسیتهای فرهنگی مسلمانان است. نویسنده این سطور وقتی در مسجدالنبی قرآن را با یک دست بهیک مسلمان مراکشی داد، با توبیخ او مواجه شد. در میان اهل تسنن رد شدن از جلوی نمازگزار بسیار بد تلقی میگردد تا حدی که برخی از آنها درحال نماز، دست خود را دراز کرده و مانع از عبور فرد از جلوی نمازگزار(خود یا دیگری) میگردند.1498 البته دین اسلام به میزانی که به صمیمیت و فشردگی در ارتباطات اجتماعی تاکید میکند، بههمان اندازه به طهارت، بهداشت و نظافت ظاهری نیز تاکید میکند. توصیههای مکرر پیامبر اکرم (ص) به استفاده از عطر و مسواکزدن و نیز آراستگی و شیکپوشی در همین زمینه قابل فهمتر میگردد.
7-1-1-2-4- پاسخ گویی به پرسشها
اهل کتاب میتوانند در چارچوب عقل و برهان در مورد عقاید مذهبی با مسلمین بهگفتگو و بحث بپردازند و بهطور آزاد و دور از تعصب از معتقدات خویش دفاع کنند و در مقام بحث و مباحثه نسبت به عقاید اسلامی برآیند. پیامبر اکرم (ص) به نمایندگان و علماء و روحانیون غیرمسلمان که به مدینه میآمدند احترام بسیار مینهاد و اجازه میداد آزادانه انتقادها و اشکالات خویش را بازگو کنند و خود با آنان از طریق برهان و استدلال به گفتگو میپرداخت و واقعیت و حقانیت رسالت آسمانی اسلام را بر آنان اثبات مینمود.
در قرآن آیات بسیاری سفارش به تبلیغ بدون تعصب بر مبنای بحث آزاد و فضای بدون جدل دارد. علاوه بر این برخی مفسرین معنی اهل ذکر را در آیهی «فاسئلوا اهلالذکر»1499 دانشمندان اهل کتاب میدانند؛ چرا که قرآن کریم وحی و نبوت و کتابهای نازل بر انبیاء را ذکر نامیده و اهل ذکر بهمعنای گروندگان به این ادیان و متخصصان به تفاسیر این کتابهاست.1500
بنا بر روایت دیگری از امام صادق علیهالسلام یکروز مردی یهودی به مسجد پیامبر آمد و از ایشان دربارهی آنچه بدان دعوت میفرمود و خدایی که مردم را به پرستش آن فرا میخواند و صفات او پرسشهایی را مطرح کرد. پیامبر بهتمام پرسشهای او پاسخهایی دقیق و محترمانه داد و همین امر باعث شد وی مسلمان شود.1501
مطابق نقل علامه امینی پس از وفات پیامبر قیصر روم صد تن از مسیحیان را که در قلمرو حکومت او میزیستند گرد آورد و از آنان خواست که بهنزد خلیفهی پیامبر اسلام بروند و پرسشهایی را که معاصران پیامبران از ایشان میکردند از او بپرسند. ایشان ابتدا به بیتالمقدس رفتند. در آن هنگام رییس یهودیان راس جالوت نیز صد تن از یهودیان را جمع کرد و همراه ایشان بههمان ماموریتی که قیصر به مسیحیان داده بود روان کرد. بدینترتیب، دویست تن به مدینه رفتند و روز جمعه هنگامی که ابوبکر در مسجد نشسته بود و فتوا میداد به مسجد رفتند. راس جالوت بهنمایندگی از سوی همهی یهودیان و مسیحیان سوالاتی مطرح کرد. ابوبکر نتوانست پاسخ درستی به انها بدهد. گروهی را در پی امام علی فرستاد؛ امام بهشیوهای حرمتآمیز به پرسشهای آنان پاسخهای درست و دقیق داد.1502 شبیه همین جریانات در تاریخ صدر اسلام فراوان رخ داده است.1503
7-1-1-3- پشتیبانی گفتار با عمل
ارتباطات در خلأ صورت نمیگیرد بلکه معمولاً در یک فضا1504 صورت میگیرد که اروین گافمن از آن با عنوان «صحنه» نام میبرد. «صحنه» محیطی است که ارتباط در درون آن انجام میگیرد. فضا یا صحنه دارای دو بخش است: بخشی از آن طبیعی و خارج از کنترل کنشگر است و بخشی از آن قابل کنترل بوده و برای بهبود فرآیند ارتباط بازسازی میشود. «پشت صحنه» جایی است که پیام فرست خود را برای ارتباط موفق آماده میکند. برای ارتباط موفق، کنشگر باید تجهیزاتی همانند لباس فرم مناسب را به همراه داشته و منش رفتاری ویژهای ـ همانند قیافه، نوع نگاه و پردازش چهره ـ را به نمایش بگذارد.1505
طبق پارهای بررسیها، بیش از نیمی از مکالمات رودرروی ما، غیر کلامی هستند و «زبان تن» پیش از آنکه سخن بگوییم، احساسات و نگرشهای ما را مخابره میکند.1506 بهتعبیر مهرابیان، پیامهای خاموش ما میتواند سخن ما را تقویت و یا آن را نفی نماید.1507 حالت چهره، تماس چشمی، طرز صدا و ژست بدنی، هر کدام پیامی را تداعی میکنند و در این میان، حالات چهره، از سایر شاخصها مؤثرتر است.1508 قرآن کریم، در مواردی چند، به این نکته اشاره فرموده، از جمله، در مورد تهیدستان خویشتندار میفرماید: «تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ»1509 و درباره منافقان: «وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ».1510 همچنین امیر مؤمنان (ع)، حالات چهره را راهی برای درونکاوی افراد میشمارند: «هیچکس چ
یزی را در دل نهان نکرد، جز آنکه در سخنان بیاندیشهاش آشکار گشت و در صفحه رخسارش پدیدار»1511
اهمیت توجه به «زبان تن» تا بدانجاست که هرگاه بین حالات چهره و گفتار شخص، ناسازی وجود داشته باشد، حالات چهره و رفتار غیر کلامی او، بهمراتب مهمتر و معتبرتر از سخنانش میباشد، بهویژه اینکه کنترل گفتار، بسی آسانتر از کنترل چهره است.1512 از اینرو، علی (ع) میفرماید: «زبان حال، راستگوتر از زبان گفتار است».1513
مؤثرترین روش امامان در عرصه تبلیغ، تبلیغ عملی بود. یعنی خود تجسم عالی ارزشهای انسانی که همان ارزشهای قرآنی است بودند. قرآن کریم آنان را که از خوبیها میگویند اما خود عامل به ان نیستند مورد نکوهش قرار میدهد.1514
از نگاه اهل بیت(ع) عالِم واقعی کسی است که علمش همراه با عمل باشد، امام صادق(ع) فرمود: «عالِم» کسی است که رفتار او گفتارش را تصدیق کند و هر کس که کردار او سخن وی را تصدیق نکند و عمل او بر خلاف گفتهاش باشد عالم نخواهد بود.1515 بیشترین سفارش امامان «در عرصه تبلیغ دین» دعوت به تبلیغ عملی بوده است. حضرت علی(ع) فرمود: «هر کس خویش را پیشوای دیگران قرار دهد اصلاح خویش را بر اصلاح دیگران مقدم بدارد و پیش از آنکه مردم را با زبان خود تبلیغ کند با سیرت و رفتار خود دعوت کند و کسی که معلم و ادبکننده خویشتن است به احترام سزاوارتر است از کسی که معلم و مربی مردم است.»1516 در روایتی از حضرت امام صادق (ع) رسیده است: «مردم را با عمل خود به نیکیها دعوت کنید نه با زبان خود».1517 تأثیر عمیق «دعوت عملی» از اینجا سرچشمه میگیرد که هرگاه شنونده بداند گوینده از صمیم جان سخن میگوید و بهگفته خودش صددرصد ایمان دارد گوش جان خود را بروی سخنانش میگشاید و سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند. «خُلق عظیم نبوی» تأثیری اساسی در جذب دلهای آماده بهسوی مکتب داشت: «وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ»1518؛ آری آن کس بعثتاش برای آن است که فضائل اخلاقی را تکمیل کند1519 خود باید در قلّه اخلاق نشسته باشد و این چنین بود که دلها را کانون محبت خود ساخت و میلیونها دل را از این رهگذر با خدا آشتی داد. 1520
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «شما را به تقوای الهی و اطاعت خداوند و پرهیز از معاصی و ادای امانت بهکسانی که بهشما اعتماد میکنند، سفارش میکنم و این که با هر کس همنشین میشوید خوشرفتار باشید و بدون سخن گفتن برایمان تبلیغ کنید» به حضرت عرض کردند: چگونه بدون سخن گفتن تبلیغ کنیم؟! فرمودند: به انچه از طاعت خدا بهشما سفارش کردهایم عمل کنید و از آنچه از محرمات که نهی کردهایم بپرهیزید و با مردم با راستی و منصفانه رفتار کنید و امانت را به صاحبش بازگردانید و امر بهمعروف و نهی از منکر کنید و کاری کنید که مردم جز خوبی از شما نبینند که در اینصورت خواهند گفت اینها پیروان واقعی (شیعیان جعفری) هستند خدا فلانی را رحمت کند که چه خوب پیروانش را تربیت کرده است و بدینگونه از فضایل ما آگاه میشوند و بهسویش میشتابند»1521
در زمان برخی از امامان علیهمالسلام شیعیان چنان با اهل سنت مدارا و خوشرفتاری داشتند که مردم آنان را بهعنوان امام جماعت و امانتدار خود بر میگزیدند و این رفتار آنان مورد تاکید ویژه امامان بوده است زیرا موجب خوشبینی و علاقه مردم نسبت به اهل بیت و پیروانشان بود.1522
7-1-1-4- اتباع احسن
وادی گفتو گو آداب خاص خود را دارد. شناخت و کاربرد این آداب، آنقدر حیاتی و حساس است که هابرماس معتقد است کشف این آداب و رسوم بهمنزله کشف و دسترسی به اوصاف جامعه انسانی ایدهآل است. چه اینکه گوهر وجودی انسان، داشتههای خود را در عرصه گفتوگو باز یافته و بارور میسازد و نتایج زیبای تعقیب و گریز اندیشه را بهنمایش میگذارد.
قرآن کریم بهعنوان مهمترین متن تفکر اسلامی، تصویر روشن و زیبایی از ضرورت گفتو گو و نیز آداب آن ارائه میدهد. خداوند میفرماید: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ؛1523 بشارت بر کسانی که اندیشهها و دیدگاهها را میشنوند و در پرتو آزادی کامل، بهترینها را بر میگزینند».1524
در فرایند ارتباطات میانفرهنگی(مثل همه انواع ارتباطات میانفردی) هر دو طرفِ ارتباط درگیرند. همانطور که دین مبین اسلام به مسلمانان توصیه میکند که با موقعیتشناسی و بیان صحیح معارف اهلبیت از هر فرصتی برای جذب مخاطبان خود به دین استفاده کنند، به انها گوشزد میکند که دگماندیش نباشند، بلکه گوش و دل خود را برای پذیرش حقایق و واقعیتها گشوده نگه دارند. اما از آنجا که در برخی موقعیتها تشخیص حقایق چندان ساده نبوده و انسان را در معرض لغزش و خطا قرار میدهد، قانونی را در اختیار او گذاشته که با تمسک به آن هرگز گمراه نگشته و فریب نخورد. این قانون عبارت است از «اتباع احسن». «کسانى که سخنان را مىشنوند و از نیکوترین آنها پیروى مىکنند؛ آنها کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند».1525 آیتالله معرفت در تفسیر این آیه شریفه مینویسد:
«گاهی انسان در پی دانش و فرآوردههای علمی میرود که دانشمندان بزرگ در پهنه گیتی بهدست آوردهاند؛ و بهطور کامل آن را میپذیرد. این، تقلید است. گاهی قدرت انتخاب دارد و میداند «بهترین» کدا
م است و آن را میپذیرد. اسلام، همین را میخواهد. مسلمان کاملی که خدا خواسته، کسی است که در پی علم و دانش است و به آنچه در پهنای زمین است، گوش فرا میدهد، آنگاه، شایستهترین و بهترین آن را برمیگزیند در اصل، علم، گمشده انسان است و هرجا آن را بیابد، میگیرد: «الحکمه ضاله المومن یاخذها حیث وجدها». آیه یاد شده نیز صراحت دارد که بندگان خدا به انچه بهعنوان عمل و اندیشه مطرح است، گوش فرامیدهند و سپس انتخاب میکنند. اگر این آیه را چنین معنا کنیم که اینان بهفرامین قرآن گوش میدهند و بهترین را انتخاب میکنند، نادرست است. قرآن همهاش احسن است. …آیه صراحت دارد در اینکه علم «گمشده مومن» است، هرجا که آن را یافت، میگیرد. اما کورکورانه نمیپذیرد، بلکه میسنجد و ارزیابی میکند. صرف اینکه یک آدم کافر، سخنی را گفته، پس بد است یا چون یک مسلمان گفته، پس خوب است، قضاوت نادرستی است. اگر دلیل خوبی و بدی سخن را گوینده آن بدانیم، این تقلید است، اما اگر «انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال» ملاک باشد، درست است. در واقع، این ملاک میگوید به گوینده کار